خانه دیگر جای صاحبخانه نیست
ما ز نسل پاک آرش بوده ایم
وارث خون سیاوش بوده ایم
آرتمیس* و یوتب *و رودابه کو
شمه ای از آنهمه افسانه کو ؟
کی ،کجا ،میراثمان بر باد رفت
آن شجاعتها کجا از یاد رفت ؟
ای خدا سهرابهامان مرده اند
خونشان را مار دوشان خورده اند
سروقدان وطن بالای دار
در میان بوستان بنشسته خار
جای یک ضحاک صد ضحاک هست
وای ایران می رود اینسان ز دست
مهد شیران را دگر یک شیر نیست
کاوه ای دیگر میان ایل نیست ؟
باز پرهای صداقت بسته اند
تیغه تیز قلم بشکسته اند
رادمردان را به زندان می کنند
روبهان در شهر جولان می کنند
چشمها بسته دهانها دوخته
باغ سبز آرزوها سوخته
وای از این نابرادرهای پست
رستم دستانمان در چه نشست
تا به کی آخر فشار و اختناق
حکمرانی با زر و زور و چماق
خسته ایم از این سکوت مرگبار
کیست تا بر هم زند این روزگار
کیست آن آزاده در راه وطن
جان سپارد بهر این خاک کهن ؟؟
...
من همانم دختر گردآفرید*
شیر تر از من جهان کی آفرید ؟
تو همانی از تبار مازیار*
بازگردان نام نیک این دیار
گر رسد دستان سبز ما به هم
بگسلانیم از هم این زنجیر غم
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
*آرتمیس :اولین دریاسالار زن ایران زمین که در حدود 2480 سال پیش فرمان دریا سا لاری را از سوی خشایار شاه هخامنشی دریافت نمود.در لغت به معنای راست گفتار.
*یوتب یا یوتاب :فرمانده بخشی از ارتش ایران در زمان داریوش سوم او خواهر آریو برزن بود که در جنگ با اسکندر در راه وطن کشته شدند.از او به عنوان شاهزاده آتروپاتان یا آذربایجان نیز یاد شده است.یوتاب در لغت به معنای درخشنده و بیمانند می باشد.
*گردآفرید : گردآفرید یا گُردآفرین یکی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد میــکند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگجو و دلاور سرزمین پاکان یاد میکند.
*مازیار:از قیام کنندگان بر علیه اعراب که در طبرستان بنایی عظیم ساخت و در جهت بازگرداندن ایران به عظمت قبل از یورش تازیان تلاش کرد.
"من"
هیه
بالاخره من هم شعر گفت
گفتم که شعر باید خودش بیاد
تازه خوندمش
چه قوی بود شعر
دستت درد نکنه
ممنون کاش ایراداش رو می گفتین
اندکی صبر سحر نزدیک است ...
عاالی بود
مرسی عزیزم. مطمئنم که سحر خیلی نزدیک
درود زهرا جان
خوبی؟ بسیار زیبا بود، من که لذت بردم، شعر به این خوبی رو مگه میشه روش ایراد گذاشت عزیز.
مانا باشی و سبز
ممنون ساقی جان لطف داری عزیزم
سلام
خیلی زیبا بود زهرا جونم
مرسی غزاله جونم
درود[گل][گل]


خیلی قشنگ بود[دست]
پ.ن: به دلیل عدم وجود شکلک های مورد نیاز در بلاگ اسکای از متن معادل آن ها استفاده می شود
ممنون شما در هر صورت لطف دارین چه با شکلک چه بی شکلک
سلام.
آفرین زهرا جان . عالی بود
ممنون عزیزم لطف داری
به روزم !
سلام
از آرتمیس خیلی خوشم اومد هم از اسمش هم شخصیتش
متاسفانه تا الان نمی شناختمش
ممنون که به ما سر زدین .منم تا ۲ سال پیش نمی شناختمش خیلی خوشحالم که باعث شدم یک نفر دیگه هم بشناسدش و اینم بگم تاریخ ایران از این شیرزنها زیاد داره.
درود
شعرتان عالیست؛هم من هم داداش؛ !
فعلاْ این را دست گرمی داشته باش
ولی ای کاش از وزن شاهنامه استفاده کرده بودید نه وزن مثنوی معنوی
به هر حال حظ بردم و از لطف تان هم ممنونم
شما دعوتید به صرف لبخند در نقاب خنده به صورت مادام العمر(البته با اجازه ی اصحاب فیلتر!)
بازم از اون ورا بیا دمت گرم
آره به قول لوطیا دمت گرم
مرسی از لطفتون .
از دعوتتون هم بسیار سپاسگزاریم این از اون مهمونیاست که دعوت شدن بهش باعث افتخاره هرچند ما بی دعوتم میومدیم.
و در مورد وزن که فرمودین : راستش من تازه کارم و خیلی از این چیزا سر در نمی یارم خدا این اصحاب فیلتر و ارشاد کنه البته به شیوه ای که داداش تو شعرش گفته (که هر پاچه بگشت ازشاد با چوب و...) که استاد عزیزمون(استاد عالی پیام ) رو فعلا از ما گرفتن .از راهنامائیتون ممنونم و امیدوارم بازم به ما سر بزنید.
چرا بی نام ؟
می شود این شب سحر اما به صبر
ماه می آید برون از پشت ابر
امیدوارم
من آپم [گل]
تشریف بیارید [گل][گل]
سلام به من و سلام به داداش

نه ببخشید.سلاک به آبجی و سلاک به داداش
میخواستم بگم با اجازه لینک شدید
مرسی
شما هم همینطور
ممنون که منو لینک کردین.
خواهش می کنم عزیزم
اگر مثلا سر ساعت 4 عصر میآیی
من از ساعت 3 قند توی دلم آب می شود
و هر چه ساعت جلو تر می رود بیشتر احساس شادابی و خوشحالی میکنم
ساعت 4 که شد دلم شروع میکند به شور زدن!
آن وقت است که من قدر خوش بختی را میدانم
اما اگر وقت و بی وقت بیایی
من از کجا بدانم چه ساعتی دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
بروزم و منتظر
زیبا بود . هیچوقت قدر اونائیکه همیشه هستن و نمی دونیم
مرسی عزیزم که لینکم کردی
خواهش می کنم عزیز
آفرین
بسیار روان و سلیس . زبان حماسه هم بخوبی خودنمایی می کند.
ضمنن شیر و ایل قافیه نیست.
ممنون استاد خیلی لطف کردین که به ما سر زدین.اون قافیه رو هم چشم درستش می کنم
-:{@
اینا برا زهرا:




این هم برا داداش:
شعر هم زیبا بود
مرسی عزیزم
سلام
سلام و درود فراوان
راجب
رو ایشالله عمدی اینطور نوشتی دیگه ؟؟؟
احتمالن
سلام...
سلام و درود فراوان
درود بر تو...
بسیار زیبا و حماسی بود.
هی نگو کیست تا فلان کند بهمان کند؟
یه دست صدا نداره.
به قول خودت باید با هم باشم و دستامون به هم برسن تا ...
به روزم با یه کار طنز...
مرسی عزیز
حتمن می یایم وبت
سلام عزیزم

به روز شدم و منتظر حضورت
من آنم که رستم نزاد چون من پهلوان

اره دیگه شعر حماسی میگید آدم جو گیر میشه
حالا این شعرُ من نوشته بود یا داداش ؟؟
هرکی نوشته بود که دستش درد نکنه ...
معلومه تا حالا وب ما نیومده بودیا
زیرش نوشته شده "من"
درود
با افتخار لینکتون کردم که یادم باشه همیشه برای شعرام دعوتتون کنم....هم شما رو هم داداشو
ممنون خیلی لطف کردین ما هم همین کار رو می کنیم .
برای تماشایت این بار
کانال تلویزیون چشمانم را روی نگاهت تنظیم می کنم
پلک نزن !
بگذار تصویر چشمانت را به خاطر بسپارم...
به روزم و منتظر حضور گرمتون!
[گل][لبخند]
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
از هر زبان که می شنوی نامکرر است .........
خبر

خبر
وبلاگ "هالوچه ها" برای تمامی هالودوستان افتتاح شد!
http://hallooche.persianblog.ir/
اگه دوست داشتید که نویسنده ی این وبلاگ باشید می تونید آدرس ایمیلتون رو همونجا کامنت کنید و منتظر دعوتنامه باشید.
حتا شما دوست عزیز
سلام
این جا تعطیله؟
سلام بر استاد گرامی
تعطیل نیست اما دل و دماغیم برای آپ کردن نبود
اما با دیدن پیام شما به زودی آپ می کنیم
خیلی خیلی ممنون که به یاد ما هستید
بگذار تا باز هم با هم فال قهوه بگیریم
آخرین دانه های قهوه ته فنجانم
نقش لبخند تو را دارند
بخند
نمی دانی چقدر دلم برای لبخندهایت تنگ شده است.
به روزم
[لبخند][گل]
این برای من

اینم برای داداش
خیلی زیباست شعرت زهرا جان.
مرسی لطف دارین